اجراهای خصوصی / آتش سودا

Atashe Sowda

Shoor

Vocal:

MohammdReza Shajarian

Musicians:

Habibollah Badiee

Poet:

Sadi , Baba Taher

آتش سودا

شور

آواز:

محمدرضا شجریان

نوازندگان:

حبیب‌الله بدیعی (ویولن)

شاعر:

سعدی ، باباطاهر

اجرا به تاریخ ۹ شهریور ۱۳۶۵

 

گر درون سوخته‌ای با تو برآرد نفسی
چه تفاوت کند اندر شکرستان مگسی
ای که انصاف دل سوختگان می‌ندهی
خود چنین روی نبایست نمودن به کسی
روزی اندر قدمت افتم و گر سر برود
به ز من در سر این واقعه رفتند بسی
دامن دوست به دنیا نتوان داد از دست
حیف باشد که دهی دامن گوهر به خسی
تا به امروز مرا در سخن این سوز نبود
که گرفتار نبودم به کمند هوسی

 


تا کی ای آتش سودا به سرم برخیزی
تا کی ای ناله زار از جگرم برخیزی
تا کی ای چشمه سیماب که در چشم منی
از غم دوست به روی چو زرم برخیزی
یک زمان دیده من ره به سوی خواب برد
ای خیال ار شبی از رهگذرم برخیزی
ای دل از بهر چه خونابه شدی در بر من
زود باشد که تو نیز از نظرم برخیزی
به چه دانش زنی ای مرغ سحر نوبت روز
که نه هر صبح به آه سحرم برخیزی
ای غم از همنفسی تو ملالم بگرفت
هیچت افتد که خدا را ز سرم برخیزی

 


سرکوی تو تا چند آیم و شم؟
ز وصلت بینوا چند آیم و شم؟
سر کویت برای دیدن تو
نترسی از خدا چند آیم و شم؟

هزاران غم به دل اندوته دیرم
به سینه آتشی افروته دیرم
به یک آه سحرگاه از دل تنگ
هزاران مدعی را سوته دیرم

غم عالم همه کردی به بارم
مگر ما لوک مست سرقطارم
مهارم کردی و دادی به ناکس
فزودی هر زمان باری به بارم

ز عشقت آتشی در بوته دیرم
در آن آتش دل و جان سوته دارم
سگت گر پا نهد بر چشمم ای دوست
به مژگان خاک راهش روته دیرم

دلم تنگ و ندانم صبر کردن
ز دلتنگی بوم راضی به مردن
ز شرم موی تو من در حجابم
ندانم عرض حالم با تو کردن

دلی دیرم که بهبودش نمی بو
نصیحت میکرم، سودش نمیبو
به بادش میدهم، نش میبره باد
در آتش مینهم، دودش نمیبود

نسیمی کز بن آن کاکل آیو
مرا خوشتر ز بوی سنبل آیو
چو شو گیرُم خیالت رو در آغوش
سحر از بسترُم بوی گل آیو

برندم همچو یوسف گر به زندان
و یا نالم به غم، چون مستمندان
اگر صد باغبان، خصمی نماید
مدام آیم به گلزار تو خندان

;

آتش سودا

آثار مرتبط

نظرات کاربران