غزل آواز محمودی خوانساری:
ما را دل از کشاکش دنیا شکسته است
این کشتی از تلاطم دریا شکسته است
تنها ننالم از غم ایام و جور یار
باشد مرا دلی و زصد جا شکسته است
از آنچه پیش دوست بود در خور نثار
تنها مرا دلی بود اما شکسته است
یک دل به سینه دارم و یک شهر دلستان
بازار من زگرمی سودا شکسته است
غزل آواز شجریان:
هر شب دل پر خونم بر خاک درت افتد
باشد که چو روز آید بر وی گذرت افتد
زیبد که ز درگاهت نومید نگردد باز
آن کس که به امیدی بر خاک درت افتد
آیم به درت افتم تا جور کنی کمتر
از بخت بدم گویی خود بیشترت افتد
من خاک شوم جانا در رهگذرت افتم
آخر به غلط روزی بر من گذرت افتد
زیبد که ز درگاهت نومید نگردد باز
آن کس که به امیدی بر خاک درت افتد
یک شاخه گل ۴۱۰
نظرات کاربران